• Home
  • Posts RSS
  • Comments RSS
  • Edit
  • زنان و روز کارگر

    ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰





    سبز سبزم : 
    در جامعه ایرانی و در فرهنگ ایرانی هربار اسم کارگر را میشنویم ناخود آگاه ذهن ما مردان را به عنوان یک  کارگر تصویر میکند.
    اما حقیقت زندگی متفاوت است و سهم عظیمی از جامعه کارگری ایران را زنان تشکیل میدهند. زنانی  که به جبر قانون نانوشته مرد سالاری در ایران بیشتر مواقع نادیده گرفته میشوند. زنانی که نه تنها سختی و مشقت کار، بلکه شرایط نا برابر و گاه همراه با تحقیرها و توهین های جنسی  را تحمل می کنند ، زنانی که  صدای اعتراضشان را کمتر شنیده ایم .
    مقاله زیر تحلیلی است از شرایط خاص حال حاضر در جامعه کارگری برای زنان ؛


    زنان و اول ماه مه

    به اول ماه مه، روز جهانی کارگر نزدیک می شویم. هر بار از «کارگر» سخنی به میان آورده می شود، فورأ کارگر مرد در ذهن نقش می بندد. در اینجا هم تبعیض جنسیتی خود به خود عمل می کند. این بر ما فعالان جنبش زنان است که با این فرهنگ تبعیض آمیز مبارزه کنیم. هر چند آمار رسمی حضور زنان در اشتغال بسیار پائین است، اما بخش بزرگی از کار زنان، در آمارها به حساب نمی آیند. رئيس هيات موسس كانون زنان بازرگان ايران به ایلنا  گفت: « هم ‌اكنون ۱۳درصد از زنان ايراني مشغول به كار هستند. براساس آمار مجمع جهاني اقتصاد، ايران در رتبه ۱۱۶ از حيث فعاليت‌هاي اقتصادي زنان قرار دارد ».

    اما وقتی از اشتغال سخن به میان می آید، بخش گسترده ای از فعالیت و کار زنان، که در خانه انجام می شود، به حساب نمی آید. با این حال زنان، بخش مهمی از طبقه کارگر را تشکیل می دهند. زنان کارگر، چه  به عنوان شاغلین در بخش صنعت، چه در لباس پرستار، چه در نقش معلم، چه در جلو دارهای قالی بافی، چه در کارگاه های زیر ده نفر تولیدی، و چه به عنوان انجام دهنده ی سفارش های تولیدی در خانه،  نقش و وزن مهمی در جنبش کارگری بر عهده دارند. این را باید هر بار با صدای بلندتر مطرح کرد. زیرا نه تنها تبعیض علیه زنان در استخدام به شکل برجسته ای اعمال می شود، بلکه در موقع اخراج نیز زنان در صف اول قرار می گیرند. سیاست های دولت اسلامی، برای خانه نشین کردن زنان، وضعیت اشتغال و کار زنان را بشدت آسیب پذیر کرده است. طرح دُورکاری دولت احمدی نژاد، اساسأ برای خانه نشین کردن زنان برنامه ریزی شده است. زنان شاغل و بویژه زنان کارگر، از بسیاری از امکانات رفاهی حین کار نیز محروم هستند. مشکل آن وقت جدی تر می شود که زن کارگر، حامله باشد، و یا فرزند شیرخواره ای داشته باشد. در بسیاری از واحدهای تولیدی، حاملگی زن بهانه ای برای اخراج او را فراهم می آورد. وضعیت برای زنان دارای کودکان شیرخواره، نیز در واحدهای تولیدی و یا خدماتی ، بسیار دشوار است. مرخصی پس از زایمان بسیار کوتاه است و کار با بچه ی شیرخواره ، مشکلی است طاقت فرسا.

    تبعیض علیه زنان کارگر در استخدام، و الویت آن ها در اخراج ها، در کنار دستمزد نا برابر در مقابل کار برابر، وضعیت اقتصادی زنان را بشدت آسیب پذیر کرده است. گسترش فقر و تنگدستی زنان کارگر، وضعیت زنان خود سرپرست را بیش از دیگر زنان آسیب پذیر ساخته است. هم اکنون بیش از یک میلیون و سیصدهزار زن سرپرست خانواردر کشور زندگی می کنند که عمومأ با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند.  بر این اساس است که مدیر کل دفتر پیشگیری از آسیب های اجتماعی بهزیستی کشور اعلام کرده است : « ۲۵ هزار زن سرپرست خانوار فاقد هرگونه پوشش حمایتی بوده و به تنهائی بار زندگی خود را بدوش می کشند…زنان سرپرست خانوار در روابط اجتماعی و حضور در اجتماع با مشکلات عدیده ای روبرو می شوند. نابرابری در دسترسی به آموزش ، عدم امکان کسب مهارت ، نابرابری در پیدا کردن شغل مناسب (این قشر) زنان را از قابلیت های لازم برای کاهش فقر محروم کرده است … .».

    گسترش فقر در میان زنان کارگر و یا زنان سرپرست خانوار، امر غیرقابل تصوری نیست. سیاست عدم استخدام، اخراج زنان شاغل به بهانه های گوناگون، دستمزد نابرابر درمقابل کار برابر، استثمار سنگین در کارگاه های کوچک، چپاول دستمزد زنان و دختران توسط واسطه ها و دلال های سفارشات خانگی، همه و همه دست به دست هم می دهند و جامعه ی زنان کارگری کشور را در وضعیت اسفناک اقتصادی قرار می دهد. این گسترش فقر و تنگدستی در شرایطی انجام می گیرد که کارگران از دریافت حداقل دستمزد تعیین شده قانونی نیز محرومند. رييس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران کشور تصريح مي‌کند که : «همين حداقل دستمزد ۳۰۳ هزار تومان سال گذشته در کشور ما اجرا نمی شد. شما هريک از منشی های پزشکان، منشی های دفاتر خصوصی و فروشندگان مغازه ها را در نظر بگيريد اين ها همه زير ۳۰۳ هزار تومان می گيرند. ما در سال گذشته بررسی کرديم و به اين نتيجه رسيديم که بيش از ۴۳ درصد کارگران زير حداقل دستمزد می گرفتند. خصوصا حتی شرکت های پيمانکاری که با دستگاه ها قرارداد داشتند حقوق ها و مزايا را از سازمان های دولتی می گرفتند اما زير حداقل دستمزد می دادند که اصلا قسمت عمده درخواست ما اين است که اين شرکت ها حذف شود. اين شرکت ها حتی حداقل دستمزد را رعايت نکردند». نگاهی به همین اعترافات بالا نشان می دهد که کارگرانی که حتی از دریافت حداقل دستمزد محروم شده اند، زنان کارگر بوده اند که بصورت منشی در دفاتر پزشکان و دفاتر خصوصی مشغول به کار بوده اند و یا  فروشندگان مغازه ها که با دستمزدهای پائین مجبور به کار شده اند.

    گسترش فقر در جامعه بخصوص با برچیده شدن یارانه ها و گرانی سرسام آور، بیش از همه زنان را زیر فشار قرار داده است. از آنجا که زنان مجبورند اقتصاد خانه را مدیریت کنند، فشار گرانی کمرشکن را بیش از پیش احساس می کنند. به همین دلیل است که وقتی که جنبش عدم پرداخت قبض های گاز و برق و آب آغاز شد، این زنان محلات یا مجتمع های بزرگ مسکونی بودند که پیشقدم گشته و بصورت موتور این حرکت وارد عمل شدند. زیرا زنان بخوبی می دیدند که با ثابت ماندن درآمدها و حتی با چندرغاز یارانه ی نقدی، نمی توان از پس گرانی سرسام آور قیمت نان، گوشت، میوه و آب و برق و گاز برآمد.  آن ها می دیدند که هر کاری که می کنند نمی توانند مایحتاج روزانه ی خانواده را تامین کنند و نمی توانند حتی پاسخگوی کوچکترین  خواست های فرزندان خود باشند. به همین دلیل آن ها دست به اعتراض زدند. اگر امروز جنبش نافرمانی مدنی عدم پرداخت پول قبض های آب و برق و آب، عمومی شده، آن را باید مرهون تلاش شجاعانه زنان دانست.

    حال که به اول ماه مه، روز جهانی کارگر نزدیک می شویم، باید که به اهمیت و نقش زنان در جنبش کارگری و جنبش ضددیکتاتوری بیش از پیش توجه کنیم. زنان کارگر بعنوان بخش غیرقابل چشم پوشی جنبش کارگری باید بتوانند در این روز خواست های خود را بصورتی روشن و شفاف مطرح کنند. آن ها باید به همگان بگویند که هیچ جنبشی نمی تواند با نادیده گرفتن زنان و خواست های آنان، توده ای شود. حضور گسترده زنان در جنبش ضداستبدادی دو سال اخیر این را بخوبی اثبات کرده است. از این روست که باید برای از میان برداشتن هر نوع تبعیض جنسیتی در محیط های کار و زندگی قدم به میدان گذاشت. باید با خشونت های جنسی که در محیط های کار به اشکال گوناگون اعمال می شود با قاطعیت مبارزه شود؛ مقررات دست و پا گیر و تبعیض آمیز در استخدام زنان برچیده شود؛ به بهانه های گوناگون در اخراج زنان پایان داده شود؛ نابرابری دستمزد در مقابل کار مساوی زنان با مردان، به کناری گذاشته شود؛ کار زنان  در خانه برای انجام سفارشات گوناگون تولیدی، مشمول قانون کار شود؛ احتیاجات زنان موقع زایمان و شیرخوارگی کودکانشان مورد توجه قرار داده شود و بر ضرورت ایجاد مهد کودک ها در کنار واحدهای تولیدی توجه شود. و به پوشش اجباری زنان در موقع کار که خود عامل بروز حوادث کاری می شود پایان داده شود
    سیما ریاحی


    امیدوارم با خواندن این مقاله از این پس بتوانیم با کمی صبر و تحمل ذهنمان را با مسائل و مشکلات  اجتماعی زنان در اطرافمان بیشتر آشنا کنیم. 
    به امید ایرانی آزاد و مردمی آزادتر 

    نقاشی و طراحی تی شرت توسط هنرمند ایتالیایی در حمایت از انقلاب سبز

    ۹ اردیبهشت ۱۳۹۰


    سبز سبزم :این نوشته ترجمه یاداشت این هنرمند  است  درباره نقاشی اش و انگیزه اش در حمایت  از جنبش سبز ؛
    "من این نقاشی را بر اساس شرایط سیاسی ایران کشیدم ، و همین جا میخواهم با صدای بلند به اپوزیسیون سبزکه در اعتراض به تقلب در انتخابات ایجاد شده اعلام  کنم که شما در این مبارزه برای آزادی تنها نیستید...
    دراین نقاشی طرح خامنه ای و احمدی نژاد  را با هدف اشاره به خونخواری  این دو کشیدم ، و این کلمه را با توجه به کمبود اطلاعات در مورد زبان فارسی سعی کردم در نقاشی تصویر کنم .
    و با ایهام گرفتن از رنگهای پرچم ایران سعی کردم برتری جنبش سبز را بر خامنه ای و احمدی نژاد نشان دهم .
    علاقه من در شروع این کار ریشه در انقلاب ۳۰ سال گذشته است که به علت بازی قدرت بین شوروی سابق و غرب بر سر ایران صورت گرفت است، انقلابی که تمامی نارضایتی  حال حاضر مردم ایران از ان سر چشمه می گیرد ، انقلاب ایران و قصابانی که این حکومت را در اختیار دارند تبدیل به همان حکومتی شده اند که زمانی ابراز تنفر از ان داشتند،در واقع بسیج همان ساواک و خامنه ای همان شاه است.
    نکته جالب که توجه من را جلب کرده این است که با توجه به  تمام شعار هایی که رییس جمهور این حکومت می دهد همیشه در یک تضاد بزرگ به سر برده است .
    با وجود ضرب و شتم ناحق ، کدهای اخلاقی اجباری ، اعدام و سنگسار ،و زندان و غیره ،،،ایران در حال شکفتن می باشد ، ایران با داشتن فرهنگ قدیمی و بزرگ و ارتباطی عمیق با تمامی دنیا و همچنان آزادی و برابری خواهی مردم ان ، پس از سقوط این حکومت در زباله دان تاریخ ، تبدیل به کشوری آزاد خواهد شد ،کشوری که هر روز پیشرفت هنر و علم را در ان شاهد خواهیم بود." 
    در انتها چند عکس از تی شرت هایی که این هنرمند در حمایت از مردم ایران زمین طراحی کرده است را ببینید .

    به امید ایرانی آزاد و مردمی آزادتر 

    آزادی در ایران من حالا 

    ما بیشماریم 

    مقاومت از بام خانه ها 

    خون من رنگینتر از مردم نیست ، من برای مردن آماده ام - میرحسین موسوی 

    حکومت روحانیون را پایان دهید 

    تهران در آتش است 

    اسلحه دموکراسی 

    بسوز تهران بسوز 
     لینک اصلی به وب سایت این هنرمند

    متن کامل شکایت نمایندگان مجلس از احمدی نژاد

    ۸ اردیبهشت ۱۳۹۰

    سبز سبزم :پس از کشمکش بین مخالفان و موافقان مموتی ،و قهر مموتی ، بالاخره نمایندگان نامحترم مجلس نامه ای که شاید یک گونه اتمام حجت با مموتی است را امضاء کردند و به لاریجانی تقدیم فرمودند ، جزئیات را در زیر بخوانید : 


     جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در نامه ای به علی لاریجانی خواستار بررسی تخلفات دولت در عدم اجرای قوانین کشور شدند و شکوائیه ای در ده بند خطاب به رئیس مجلس تنظیم کردند که از افزایش جدیت مجلس در قبال رویکرد دولت نسبت به قوانین مصوب و کیفیت اجرای این قوانین حکایت دارد.
    به گزارش آینده، این نامه در ده بند به مواردی که نمایندگان امضا کننده ان را “پاره‌ای اشکالات در عملکرد ریاست قوه مجریه، عدم تبعیت از قوانین و پاره‌ای اظهارات که دال بر تعمد دولت در نادیده گرفتن قانون و مطالبه اختیاراتی فراقانونی” می نامند، اشاره شده و از رئیس مجلس خواسته شده تا بر اساس ماده ۲۳۳ آیین نامه داخلی مجلس آن را به کیمسیون مربوطه برای رسیدگی ارجاع دهد.
    در این نامه به استناد گزارش های نهادهای بازرسی و مرکزپژوهش های مجلس نسبت به بدبین شدن مردم و هم چنین افزابش شکاف طبفاتی در کشور با وجود شعارهای عدالت محوری اشاره و در بندهای متعدد بخشی از تخلف های دولت در عدم اجرای قوانین بودجه، برنامه چهارم توسعه و مصوبات قانونی مجلس لیست شده است.
    به گفته سید فاضل موسوی نماینده خدابنده و عضو کمیسون اصل ۹۰ مقرر شده بنابر دستور علی لاریجانی این درخواست در دستور کار کمیسوین اصل ۹۰ مجلس قرار بگیرد.
    به گفته این نماینده امضا کنندگان نامه درخواست بررسی فوری و قرائت ننتایج حاصل ازاین بررسی را در صحن علنی مجلس دارند. بر اساس ماده ۲۳۳ آیین نامه داخلی مجلس اگر کمیسیون مربوطه گزارشی را دال بر تایید موارد مندرج در این درخواست به صحن علنی مجلس ارائه دهد و به تصویب نهایی نمایندگان برسد، گزارش مذکور بدون تشریفات قانونی و بدون قرار گرفتن در نوبت به سرعت باید در قوه قضائیه مورد دادرسی قرار بگیرد.
    متن نامه امضا شده از سوی تعدادی از نمایندگان که برای بررسی به کیمسون اصل ۹۰ مجلس ارجاع شده به این شرح است:
    «جناب آقای دکتر لاریجانی
    رئیس محترم مجلس شورای اسلامی
    سلام علیکم
    همان‌گونه که استحضار دارید بخش قابل توجهی از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جایگاه و نقش مجلس شورای اسلامی را در امر قانونگذاری و نظارت بر امور کشور از جمله قوه مجریه تبیین نموده است.
    با توجه به مسوولیت نمایندگان در انجام تکالیف فردی و جمعی برای حفظ کیان جمهوری اسلامی به مصداق «… ان تقوموا لله مثنی و فرادی» (قرآن مجید) و با توجه به پاره‌ای اشکالات در عملکرد ریاست قوه مجریه، عدم تبعیت از قوانین و پاره‌ای اظهارات که دال بر تعمد دولت در نادیده گرفتن قانون و مطالبه اختیاراتی فراقانونی می‌باشد و نقض مکرر سوگند موضوع اصل ۱۲۱ قانون اساسی در خصوص اهتمام به ترویج دین و اخلاق پرهیز از خودکامگی و حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و به استناد اصول متعدد قانون اساسی از جمله اصل ۱۲۲ و از آنجا که ادامه این رویه منجر به حاکمیت دیکتاتوری در کشور خواهد شد، خواستار اقدام قانونی در خصوص موارد زیر بر اساس ماده ۲۳۳ آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی می‌باشیم.
    ۱- اعمال اختیارات ریاست جمهوری و دولت خارج از چارچوب اصل ۱۲۲ قانون اساسی و پافشاری بر نظرات شخصی در حد سیاست‌های کلی نظام نظیر عدم ضرورت کنترل جمعیت و پرداخت جایزه زاد و ولد و… که با توجه به سیاست‌ها و قوانین مورد اجرا در سال‌های قبل موجب سردرگمی و آشفتگی در حوزه‌های مربوطه شده است.
    ۲- بی‌اعتنایی و عدم اهتمام به اجرای قانون برنامه چهارم، عدم رعایت چارچوب‌های نظام برنامه‌ریزی کشور و در نتیجه عدم تحقق اهداف جزء و کل برنامه نظیر نرخ رشد اقتصادی، میزان تورم و نرخ بیکاری پیش‌بینی‌شده در برنامه چهارم، افزایش شکاف طبقاتی (به رغم افزایش قابل ملاحظه درآمدهای نفتی و شعارهای عدالتخواهانه) و ایجاد تعهدات مازاد بر اعتبارات مصوب، بلااقدام ماندن مصوبات دولت، دامن زدن به انتظارات و نهایتاً بدبینی مردم به استناد گزارش‌های دیوان محاسبات کشور، سازمان بازرسی کل کشور و مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی
    ۴- عدم ارائه گزارش عملکرد سال‌های برنامه موضوع ماده ۱۵۷ و نیز ۱۵۸ برنامه چهارم و فاصله گرفتن بیشتر از هدف سند چشم‌انداز
    ۵- تخلفات مکرر و عدیده در اجرای قانون بودجه بر اساس گزارش‌های دیوان محاسبات کشور (از جمله گزارش‌های تفریغ بودجه)
    ۶- گسترش حوزه عملکرد دولت با عدم پایبندی به قانون سیاست‌های اصل ۴۴ (گزارش کمیسیون مربوطه) (واگذاری سهام و پرداخت سود سهام عدالت و…)
    ۷- عدم ارائه به موقع لوایح بودجه سالانه
    ۸- عدم اجرا و سرپیچی از اجرای قوانین مختلف نظیر تغییر و کاهش ساعات کار ادارات و امتناع از پرداخت وجوه مربوط به قانون استفاده از تسهیلات ارزی مصوب ۱۵/۱۲/۸۸، عدم اجرای قانون ماده واحده قانون انحلال شورای عالی مصوب ۱۳۸۷، عدم اهتمام در تدوین و تصویب آیین‌نامه برخی از قوانین مصوب مجلس هفتم
    ۹- استنکاف از ابلاغ برخی از مصوبات قانونی مجلس شورای اسلامی و عدم ارسال برخی از مصوبات دولت به رئیس مجلس شورای اسلامی (موضوع اصل ۸۵، ۱۲۳ و ۱۳۸ قانون اساسی)
    ۱۰- دخالت بیش از حد در سیستم بانکی، صرف عجولانه منابع بانکی و بلوکه شدن آنها در طرح‌های حساب‌نشده و بخش‌های دلالی و نتیجتاً کاهش قدرت سرمایه‌گذاری و نیز تامین سرمایه در گردش طرح‌های تولیدی و خدمات.»
    گفتنی است، روز گذشته جمع کثیری از نمایندگان مجلس در نامه ای به احمدی نژاد، مواردی را به وی متذکر شدند که قرائت این نامه منوط به عدم توجه احمدی نژاد به مفاد نامه اهالی خانه ملت به وی شد و بر این اساس باید دید واکنش رئیس دولت به این نامه به چه شکل خواهد بود.

    بخونید و به من بگید باز هم دلیلی هست که ۱۱ اردیبهشت به خیابان نیایم و فریاد آزادی نکشیم ؟

    ۵ اردیبهشت ۱۳۹۰



    سبز سبزم :بیش از صدها اعدامی در  سال ۸۹
    بیش از هزار زندانی سیاسی
    کشتن مخالفان در خیابان در تظاهرات ۲ سال  گذشته
    بیش از صد ها اعدام در سال گذشته
    ممنوعیت دوچرخه سواری زنان در سطح شهر
    ممنوعیت نگهداری  سگ و گربه و حیوانات حرام
    تهدید احمد خاتمی  به برخورد خشن با بد حجابی
    بیکاری و تورم وحشتناک بالا
    گرانی برق آب گاز نان و غیره ،،،
    ممنوعیت پخش هرگونه مصاحبه و گزارش درباره فیلم فرهادی
    حذف صفر ها و تبدیل پول ملی به دینار
    رها شدن ۲ بیمار در بیابان به خاطر فقر
    نابودی مسجد وکیل شیراز
    بیابان شدن دریاچه گاو خونی ، یزد ،،،،و خشکسالی و عدم اقدام به موقع دولت
    در بند بودن موسوی و کروبی
    کنار  کشیدن رفسنجانی
    کشتار ساکنان اشرف به دستور ج .ا
    به ثمر رسیدن قیام مردم در تونس ، مصر و یمن
    از بین بردن خانه های تاریخی برای ساختن مترو
    شکنجه و تجاوز به دختر ۸ ساله
    صدور قطعنامه جدید علیه ایران
    قتل و غارت مردم توسط حیوانات کثیف ج . ا
    و هزاران اتفاق و حادثه دیگر که مسبب ان فقط و فقط رژیم جمهوری اسلامی است
    دوستانم ، همرزمانم ،رفیقانم ، ،،ای ایرانی با هر تفکر و اعتقادی که داری ،از هر دسته و گروهی که هستی ،از هر شهر،استان،ده یا روستا از خاک ایران زمین که هستی الان دیگر زمان تغییر است ،،، برخیز ،قدم بردار آزادی را من و تو بدست خواهیم آورد ،،،
    روحم دیگر توان و تاب سکوت در مقابل این همه کثافت ، جنایت را ندارد
     دیگر هیچ دلیلی برای سکوت نیست
    به امید ایرانی آزاد و مردمی آزادتر



    نامه جمعی از وبلاگ نویسان سبز به شورای هماهنگی راه سبز امید

    ۳ اردیبهشت ۱۳۹۰
    اعضای محترم شورای هماهنگی راه سبز امید،

    جنبش سبز اگر چه در لحظاتی سخت و دشوار به سر می برد اما به واقع تجربیات ارزشمندی که از خلال رویدادهای ایام پس از کودتای انتخاباتی88  بدست آمد و روابط و ساز و کارهای رسمی و غیر رسمی نهادینه شده در لایه های مختلف اجتماعی و سیاسی، جنبش را مجهز به توانمندی هایی نموده که گذر از این ایام عسرت به روشنای آزادی از همیشه هموارتر به نظر می رسد. جنبشی که در ابتدای شکل گیری با شعارهایی مبهم، پراکندگی مطالبات، چشم اندازهایی ناروشن، ساختارهایی شکل نگرفته و بعضاً درون فرساینده مواجه بود، امروز به مدد خونهایی که داده شد، عمرهایی که در زندانها سپری شد، بحث و نقدهایی که در مجامع سبز شکل گرفت و روشنگریهایی که صورت پذیرفت، از آن دوران به سلامت گذار نمود. امروز می توان مدعی شد که جنبش به شناختی هر چند کلی از حیث اهداف، چشم اندازها، موانع و آسیب ها دست یافته است. در این روند نقش راهبری خردمندانه و پایمردانه آقایان میرحسین موسوی و مهدی کروبی اهمیتی به سزا داشته است. این دو همراه بزرگوار علیرغم محدودیت ها و با علم به هزینه ها، در سخت ترین لحظات از میان دشوارهای موجود راهی میگشودند و امید را به جنبش و بدنه ی جوان آن تزریق می کردند. اگر چه موسوی و کروبی خود هیچگاه مدعی رهبری جنبش نبودند، اما همین تاکید آنها بر وجود «راه» در «به ظاهر بن بست های موجود» و همچنین ثبات قدم و نفس همراهی بی تکلف شان با مردم سبب گردید که رهروان جنبش سبز  آنها را به رهبری برگزینند. از جمله نقش های محوری که این رهبران برگزیده ایفا کردند تلاش بی وقفه شان در گسترش مرزهای جنبش با رویکردی تکثرگرایانه و پرهیز از مرزبندیهای تصنعی بود. تلاشی که می تواند و باید چراغ راه آینده جنبش باشد.

    حرکت جنبش سبز به سمت ساختار یافتگی از یک سو و قدرت راهبری و انسجام بخشی موسوی و کروبی از سوی دیگر، سبب گردید که حاکمیت کودتایی نگران از قدرت رو به گسترش جنبش سبز، به حبس و حصر ایشان و همسرانشان اقدام کند. پس از این بود که شکل گیری شورایی به نام شورای هماهنگی راه سبز بیم و امیدهایی را در بدنه ی جنبش ایجاد نمود. در این میان گروهی که پیش از دستگیری موسوی و کروبی به صورت سازمان یافته به تخریب و تضعیف آنها می پرداختند و به اسم آزدیخواهی کمر همت به خدمت کودتاگران بسته بودند، همانطور که پیش بینی می شد،  امروز که این رهبران در حبس رژیم به سر می بردند، با تغییر سوژه به تخریب نهادهای برآمده از راه سبزامیدی که موسوی و کروبی گشودند می پردازند. علیرغم وجود چنین جریانی، نمی توان منشأ همه ی نقدهای وارد بر عملکرد جنبش را از این دسته دانست. جنبش و نهادهایی که در راهبری جنبش نقش دارند ناگزیرند که گوشی شنوا برای نقدهای داخلی داشته باشند، آنچنان که موسوی و کروبی نیز چنین کردند و همواره پذیرا و پاسخگوی نقدهای وارده بودند. چنین نقدهایی، راه را بر کج رویها، کند رویها و تندرویها خواهد بست.

    امروز که قریب به دو ماه از شکل گیری شورای هماهنگی می گذرد، امضا کنندگان این نامه نه در قالب یک تشکل سیاسی یکپارچه و در راستای اهداف سیاسی و منافع گروهی بلکه از موضع منتقدین دلسوز جنبش و از روی احساس وظیفه و مسئولیت به نقد عملکرد و کارنامه ی «شورای هماهنگی راه سبز امید» می پردازند. اگر واقع بینانه به عملکرد این شورا نگاه شود، انفعال و بی تحرکی مجموعه مذکور چنان بوده که کارنامه کارکردش اصولا خالی تر از آن است که قابل نقد باشد. نقدهایی که درباره ماهیت، ساختار و شفافیت مکانیزم ها در این شورا مطرح شده و می شود، اگر چه در جای خود قابل طرح و بررسی است، اما با درک حساسیت ها و شرایط موجود، می توان از این نقدها موقتا عبور کرد و تنها از منظر عملکرد شورا در مدیریت اعتراضات و حوادث پیش روی جنبش سبز به بررسی و نقد شورا و تحرک اعضایشپرداخت. اما متاسفانه در این سوی داستان نیز چیز چندان قابل عرضی وجود ندارد و بیم آن می رود که چنانچه این سکوت و انفعال ادامه پیدا کند،نه تنها نقش این شورا در سایه تردید قرار گیرد، بلکه خلا رهبری جنبش باعث از هم پاشیدگی و فروپاشی جنبش شود.

    میراثی که اکنون در برابر دیدگان ما قرار گرفته ماحصل سالها مبارزه در راه آزادی است که اینک درجنبش سبز تبلور یافته است. راهبری چنین مجموعه ای آن هم در شرایطی چنین خطیر مسئولیت سنگینی است که موسوی و کروبی به خوبی از عهده ی آن برآمدند. این همراهان سبز به خوبی با ریشه ها و علل شکل گیری جنبش سبز آشنا بودند و دقیقا از همین منظر بود که توانستند با درایت کافی راه دراز گذشته را به وضعیت کنونی جنبش سبز پیوند زنند و فارغ از تنگ نظری ها و مرزبندیها، مصلحت مردم ایران و جنبش سبز را در نظر بگیرند و سرلوحه تصمیم گیریهایشان قرار دهند. به عبارت دیگر آنچه باعث جلب اعتماد بدنه جنبش سبز به این همراهان بزرگ شد صداقت و پایمردی آنان بود. مردم به عینه می دیدند که این همراهان سبز بر خلاف  بسیاری از گذشتگان، به جای  آنکه به مصالح حکومتی خودکامه بیندیشند، به مصالح ملی مردمی می اندیشند که سالهاست برای رسیدن به آزادی در تکاپو هستند. شورای هماهنگی نیز تنها زمانی خواهد توانست نقشی در مدیریت راهبردی اعتراضات جنبش داشته باشد که پرامید و ثابت قدم در همان مسیر گام بردارد. آنچه برای این شورا و جایگاهش وجاهت می آورد نه انتساب به آقایان موسوی و کروبی، که نحوه عملکرد این شوراست. موسوی و کروبی خود نیز جایگاه کنونی شان را به تدریج و در خلال ایام و پس از اثبات همراهی شان به دست آوردند. شورای هماهنگی نیز از این قاعده مستثنی نیست و می بایست با شفافیت بیشتر و عملکرد موثرتر و فعالانه تر اعتماد چشم های نگران بدنه جنبش را بدست آورد.

    انتظار بر این نیست که این شورا در دام تندرویها بیفتد اما راه گریز از تندرویها، انفعال نیست. واقعیتی که امروز شاهد آن هستیم این است که به واسطه سکوت و انفعال شورا، فاصله آن با بدنه جنبش سبز، که روزی مطالبت و اعتراضات خود را از زبان موسوی و کروبی می شنید، هر روز بیش از دیروز می شود. چنین سکوتی از یک طرف باعث یاس و سرخوردگی بدنه جنبش می شود و از طرف دیگر، راه را برای ایجاد چندپارگی در جنبش و فرصت طلبی گروههایی که در زمان حضور موسوی و کروبی در سایه قرار گرفته بودند باز می گشاید. حبس و حصر راهبران برای جنبشی که چندان هم متکی به رهبران خود نبوده است می تواند یک فرصت تلقی شود. تبدیل این تهدید به فرصت و ادامه ی راه  نیاز به مدیریت و تحرک  و هماهنگی بیشتری دارد و فلسفه ی تشکیل شورای هماهمنگی نیز همین بوده است. نجواهای گاه به گاه، پراکنده و مبهم شورای هماهنگی متناسب با نقش و جایگاه متصور شده برای این شورا نیست. ادامه یاین سکوت و تردید در حرکت و سردرگمی در یافتن نقشه ی راه، گرد ناامیدی و یخ زدگی را بر فضای جنبش پاشیده، صف آزادیخواهان سبز را پراکنده و به جای هماهنگی، ناهماهنگی به ارمغان خواهد آورد. 

    لذا ما امضا کنندگان این نامه خواستار آن هستیم که شورای هماهنگی ضمن خروج از انفعال موجود، نقشی فعالتر در عرصه تحولات پیش رو بر عهده بگیرد و در عین حال رویکرد تکثرگرایانه ی موسوی و کروبی را همچنان در کالبد راهبری جنبش حفظ نماید تا در سایه ی چنین مدیریتی انسجام جنبش کماکان حفظ گشته و پیوندهای درونی آن گسسته نگردد. راه سبز امید و آزادی به خوبی توسط موسوی و کروبی و سایر همراهان سبز ترسیم شده است. پایمردی در اهداف و همراهی با مردم شیوه کارآمدی است که موسوی و کروبی بدان پایبند بودند. رجای واثق داریم که ادامه چنین روندی، ما  را به منزلگاه آزادی رهنمون خواهد ساخت.

    بسیجیان توبه کار ؟؟؟؟

    ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰

    سبز سبزم :در این چند روز لینک هایی را میخو انم در بالاترین که باورشان برایم سخت است،مقالات و داستان هایی که گویا از زبان بسیجیان  پشیمان و سر خورده نوشته یا نقل شده است 
    لازم دیدم به چند نکته اشاره کنم در مورد این توبه نامه ها ،،،در ابتدا  در این لینکها اگر داستان را بر مبنای واقعی بگیریم راوی داستان به سادگی قابل شناسایی میباشد 
    و با توجه به اینکه  این ها به خودی هم رحم نمیکنند ،،،پس نویسنده با این کار یک نوع خود کشی کرده است ،،،
     اگر قصد خود کشی است  چرا فقط پخش یک نامه؟چرا پخش ویدئو یا عکس نه ؟ چرا اطلاع رسانی بیشتر نه ؟چرا هیچ گونه سندیت از حرفها و داستان خود ندارند ؟چرا همچنان به عمل حیوانی خود ادمه میدهند؟
    نکته بعدی که توجهم را جالب کرد اینکه گوینده نامه چه اصراری دارد بر اینکه تنها نبوده است ؟ و به صورت جمعی با ضرب و شتم مردم مخالف  بوده ا ند ؟
    در آخر انسان ها زمانی اینگونه برگشتهای بزرگی از مرام و اعتقادات شخصی خود دارند که تضاد حقیقت را با باورهایشان ببینند ،،،این موجودات  آموزش دیده اند برای اینکه فکر نکنند ،برای اینکه فقط عمل کنند  و به نظر اینجانب این تئوری که آنها ناگهان ا عمال خود را  مخالف با آموزه های خدا و پیغمبر خویش می دانند در حالی که تنها توجیه شان همین باور های شان است تنها یک سناریو ساده لوحانه است برای مظلوم نمایی  این حیوانات ،،،
    اینها فقط می خواهند با  ارتباط با احساسات  اکثریت جامعه یک نوع سپر دفاعی در ضمیر ناخود آگاه ما ایجاد  کنند ...و در طول زمان یک شکاف درمیان باور و شناخت ما نسبت به این کفتارها ایجاد کنند .
    اینها به نظر من تنها ترفند و حقه ای کثیف از این حیوانات است تا وقتی شما جایی بسیجی دیدید ناخود آگاه فکر کنید ،نکند این همان بسیجی فداکار است ؟ و احساس ترحم و همدردی کنید ...
    اینها حیواناتی هستند که با توسل به اعتقادات پوچ خود و زور اسلحه قدرت ظاهری را در اختیار دارند،و به هر دلیلی که این اقدامات را انجام میدهند هنوز بسیار زود است که ریزش و برگشت این حیوانات را از مسیر شان  ببینیم   ،،، مطمن باشید که اینها به این سادگی از اعتقاد یا دین یا  مذهب یا  مسلک یا هر چی که نامش است بر نمیگردند،،،
    از دوستان خواننده  و دوستان بالاترین خواهشمندم ، با دیدن لینکهایی حاوی این گونه داستان ها و توبه نامه ها کمی تامل کنند تا بتوانند با  کمی دقت در نوشتار متن و ساختار متن به ساختگی بودن آنها پی ببرند  
    به امید ایرانی آزاد و مردمی آزادتر 

    یک مقاله ساده و کوتاه ،،، درباره ابتدایی ترین تعریف ها از یک انقلابی و تفکر انقلابی

    ۱ اردیبهشت ۱۳۹۰

    سبز سبزم :این انقلاب و هدف ان  باید چیزی باشد که برای شما واقا مهم است و برای رسیدن به ان حاضرید تمام زندگی خود را صرف ان هدف کنید، 
    این انقلاب و هدف ان باید چیزی باشد که برای اکثرجامعه مفید وقابل لمس باشد  است ، 
    تاثیرات این انقلاب باید طولانی مدت باشد ، 
    این انقلاب و هدف ان باید بزرگ و قابل لمس باشد باید بزرگتر از فرد باشد باید در جامعه پخش شود و در همه احاد مردم اثر  ان دیده شود ،،،
    انقلاب باید هدف مشخص و معینی داشته باشد که در طول زمان و با مجموعه ای از حرکات و رفتارهای مشترک  اجتماعی اعضا ی ان شکل می گیرد،
    فراموش نکنیم که انقلاب یک حرکت اجتماعی است و اعضای ان باید اهداف مشترک و یک سانی را دنبال کنند 
    در آخر چند سوال که اگر ما امید به انقلاب داریم هر کدام از ما به عنوان عضوی از بدنه این انقلاب باید جوابهایشان را بدانیم،،، 
    رفتار شما به عنوان یک فرد در جامعه چگونه تاثیر میگذارد ؟
    شما برای چه هدفی حاضرید زمان صرف کنید با علم به اینکه سود مادی در ان نخواهد بود ؟
    چه مساله ای شما را کامل جذب می کند و نمیتوانید دست از تحقیق و پژوهش در مورد ان بردارید ؟
    چه بخش از خود و شخصیت خود را انقدر با ارزش می دانید که آنرا با تمامی جامعه به اشتراک بگذارید ؟
    چه چیز را دوست دارد تغییر دهید ؟
    هدفی را که دنبال میکنید چگونه بر شما ؟دوستان شما؟ خانواده شما ؟جامعه آدمهای اطراف شما تاثیر گذاشته است ؟
    شخصیت اجتماعی خود را چگونه توصیف می کنید؟ در جامعه تعریف از شما و افراده مانند شما چیست ؟
    ،،،
    تغییر در سطح یک نفر هرچند کوچک تاثیرش بر جامعه بزرگ خواهد بود،،،روزی که این حقیقت را باور کنیم قادر خواهیم بود دنیای اطراف خود را تغییر دهیم  ,,,
    به امید ایرانی آزاد و مردمی آزادتر 

    من حسرت ایرانی بودن دارم

    ۲۹ فروردین ۱۳۹۰

    من حسرت ایرانی بودن دارم

    من ایرانی نیستم چون نامم عربی ست.
    من ایرانی نیستم چون وقتی به دنیا آمدم درگوشم اذان عربی خواندند..
    من ایرانی نیستم چون روزی که به مدرسه رفتنم پدر و مادرم قرآن بالای سرم گرفتند و در مدرسه آیین محمد را به من آموختند نه پندار نیک و کردار نیک و گفتار نیک.
    من ایرانی نیستم چون وقتی ازدواج کردم به آیین عربها و با زبان عربی ازدواج کردم.
    من ایرانی نیستم چون هزار کیلومتر راه را طی میکنم تا به پابوس امام هشتم شیعیان و نواده پیامبر اعراب بروم اما کمی آنسوتر به آرامگاه فردوسی نمی روم.
    من ایرانی نیستم چون اعیاد فطر و قربان و غدیر و مبعث را تبریک می گویم و شادباش می شنوم اما نمی دانم جشن سده چه روزیست.
    من ایرانی نیستم چون دهه محرم سیاه می پوشم و با سر و روی گل آلوده عزادار خاندانی می شوم که سرزمینم را گرفتند , مردانش را کشتند و زنانش را به غنیمت بردند اما روز مرگ بابک خرمدین را نمی دانم.
    من ایرانی نیستم چون حرف که می زنم بیشتر به عربی می ماند تا فارسی.
    من ایرانی نیستم چون عربها پ ندارند و من می گویم فارسی نه پارسی.
    من ایرانی نیستم چون در کشوری به دنیا آمدم که روی پرچمش عربی نوشتند.
    من آرزوی ایرانی بودن هم ندارم چون آنقدر دست نیافتنی است که آرزویش هم نمی توان کرد.
    من حسرت ایرانی بودن دارم 

      احمد شاملو

    من برای نبرد با تاریکی شمشیر نمیکشم چراغ می افروزم.